دخملی یا پسری؟؟؟؟؟

عاشقونه

حاصل سبزترین باور من برگ زردی است که از لای ورق های دلم میریزد.
مانده ام سخت غریب….
دیگر از سبز ترین حادثه ها می ترسم….

.

.

.

آدم هـــــای دنیــــــای مـــــــن، فعــــــل هایی را صـــــــرف می*کنند که برایشــان صــــــــرف داشـــــــته باشــد !!

.

.

.

و اون گرمای خورشیدی که میری روبه خاموشی نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی...

.

.

.

عطر آوازم را میتکانم در باد خسته ام از دیوار خسته از فریاد…

.

.

.

من پذیرفتم شکست عشق را…من پذیرفتم که عشق افسانه است…این دل درد آشنا دیوانه است…میروم از رفتن من شاد باش…از عذاب دیدنم آزاد باش…گرچه تو تنها تر ازمن میشوی…آرزو دارم ولی عاشق شوی…آرزو دارم بفهمی درد را… تلخی برخورد های سرد را…

.

.

.

در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند…
پرسید:فرزندم پس آدمت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:در آغوش حوای دیگریست…

.

.

.

برای چشمهایم نماز باران بخوان..
بغض کرده است,ابریست..اما نمیبارد..!!!

.

.

.

به هرکس که می نگرم در شکایت است ،درحیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟!!

.

.

.

خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من ، ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

.

.

.

رفته ایم از یاد یاران با گذشت روزگاران ، گر ز ما و روزگاران یاد می شد بد نمی شد

.

.

.

همه چیز را فروختم به جز آن صندلی که تو روی آن نشستی.شاید روزی که برگشتی خسته باشی…..

.

.

.

در خیالم پشت سرت آب ریختم.نه برای اینکه برگردی.تا پاک شود هر چه ردپای توست از زندگی ام….

.

.

.

تنها که باشی آرزو میکنی کاش یکی اسمت را صدا کند.حتی اشتباهی…!

.

.

.

خدا جون وقتی منو نقاشی کردی زیبا نقاشی کردی. ممنون سالم نقاشیم کردی. ممنون! ولی آخر چرا خداجون تنها نقاشیم کردی

.

.

.

بهای سنگینی دادم تا فهمیدم: کسی را که قصد ماندن ندارد باید راهی کرد….

.

.

.

بحساب خیالبافی ام مگذار، اما ستاره ای دارم در تاریکترین شبها،فقط خواستم بدانی که میتوان دلخوش کرد به چراغهای کوچک یک هواپیما.

.

.

.

و عشق قیچی شد!
وقتی تو سنگ شدی و من کاغذی بی رنگ

.

.

.

خیلی سخته که روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی به خاطرش زنده ای…


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 13:14 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
dost

 

عمریست دلم چو صید در بند شده
ای دوست مگر قیمت دل چند شده؟
سنگین شده سایه ات کجایی جانا؟
یارانه ی عشق هم هدفمند شده؟!!!

.

.

.

سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد.

.

.

.

رفاقت را از دست فروش بازار نخریدیم؛ آن را در کوچه هاى خاکى محله مان یادگرفتیم پس خوب میدانیم؛ براى کدام رفیق زمین بخوریم که از زمین خوردنمان شاد نگردد بلکه دست خاکیمان رابگیرد و از زمین بلندمان کند

.

.

.

خانه قلب من از خشت رفیقان برپاست/دیدگانم زگل روی رفیقان بیناست/روزگاریست که هرکس زکسی بی خبر است/بازهم بر دل مایادرفیقان برجاست.

.

.

.

در خرابه های قلب مهربونت من کاگری بیش نیستم…!
زود باش سیمان برسون که کار خوابیده….!

.

.

.

توی رفاقت پشت هم بودن خیلی مهمتر از باهم بودنه

.

.

.

بسلامتیه خودمون که توی  پلک زدنامون توی هر نفس کشیدن همیشه هستیم به یاد اونایی که بد شکوندن دل پاک و بی ریامون…..!

.

.

.

ازخدا پرسیدم چی دوست داری؟گفت: سخاوت
دیوانه گفت:حماقت
غم گفت: ملامت
کوه گفت:صلابت
معشوق گفت:نگاهت
فدای تو که گفتی رفاقت

.

.

.

<><><><><><> این زنجیر رفاقتمونه، عمرا پاره بشه چون جنسش از معرفته…

.

.

.

زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد . با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد . این پرپر شد ن از گل نیست از طبیعت است و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است

.

.

.

دوستی کلبه ایست چوبی باتخته های امید میخهای محبت ودیوارهای عشق وهیچ طوفانی آن را ویران نمیکند مگر بی وفایی.

.

.

.

رفاقت بار سنگینیست! کسی بر دوش می گیرد، که یک دنیا “وفا” دارد

.

.

.

زندگی عاقبت ما باختیم بس که تک خال محبت بر رفیق انداختیم

.

.

.

دنیا نباشد! فقط کوچه ای باشد و باران, و دوستی که زلال تر از باران است

.

.

.

سفر از فاصله ی دور حکایت دارد * خسته، با رفتن، احساس رفاقت دارد * چه صمیمانه به درگاه خدا گویم * که دلم از دوری دوست شکایت دارد…

.

.

.

صبح امروزکسی گفت به من: تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ: تو چقدر نادانی، تن من گر تنهاست، دل من بادلهاست، دوستانی دارم، همه ازجنس بلورکه دعایم گویند و دعاشان گویم. یادشان در دل من قلبشان منزل من!

.

.

.

به یادم باش که در یادم بمانی/که ما رفیق بودیم زمانی /گذشته ها اگه رفت گذشتن/ولی درقلب من بازم همانی

.

.

.

میگن دوران خان و خان بازی تمام شده.
تو از تبار کدام خانی که من هنوز “نوکرتم”

.

.

.

کیست غربت رفته را یاد کند / دل غربت زده را شاد کند
من نوشتم این سخن از بهردوست / تا بدانی این دلم در فکر توست

 


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 13:2 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
گوگوش

http://s2.picofile.com/file/7226738381/googoosh_m


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:7 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
ناموساااااااااااااااااااااا


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:14 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
سوتی


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:9 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
ضد دخ

گر بمیرد پسری ترشیده شود دختری

 
گر بمیرند پسران لیته شود کل جهان

گر بمیرد دختری یک بی وفا کم می شود


 


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:12 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
وکیل زرنگ

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تاکنون حتی یک ریال هم

به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.


مسئول خیریه: آقای وکیل، ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی

برخوردارید اکنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟


وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید، متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله،

هفته پیش در گذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی داد؟


مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.


وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید، فهمیدید که برادرم در يك تصادف هر دو پایش را از دست داده و دیگر

نمی‌تواند کار کند و زن و ٥ بچه دارد و سال‌هاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟


مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه. نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...


وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سال‌هاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در

تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟


مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید ...


وکیل: خوب. حالا وقتی من به این‌ها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 5:21 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
خانم زرنگگگگگگگگگگگ

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوري می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.

وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:


- آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!

مرد با هیجان پاسخ میگه:

- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه!

بعد اون خانم زيبا ادامه می ده و می گه:

- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن كه مي تونه شروع جريانات خيلي جالبي باشه رو جشن بگیریم!

و بعد خانم زيبا با لوندي بطری رو به مرد میده.

مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حاليكه زير چشمي اندام خانم زيبا رو ديد مي زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن.

زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.

مرد می گه شما نمی نوشید؟!


زن لبخند شيطنت آميزي مي زنه در جواب می گه:

- نه عزيزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشيم !!!


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 5:17 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
هلو


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:30 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
ایمنی کاملللللللللللل


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:25 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
عشق


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:32 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
شیثثثثثثث


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:30 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
شیث خشن!!!!!!!!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:28 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
التماس دعا.........


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:23 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
اینم که دیگه عشقمه کریتوس


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:19 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
////


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:16 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
جزابه نه؟؟؟


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:14 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
نقاش


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:11 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
جالبه نه!!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, :: 20:21 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
زننننننننننننننننننن


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 14:1 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
وای چقد زیبان


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 13:57 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
pet


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 16:7 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)

 


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 21:31 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
گوگوش و داریو


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 15:37 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
خیلی باحاله مگه نه


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 15:27 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)

انواع گدا


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, :: 18:29 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
زیبا

[تصویر: monaliza_khodemooni.jpg]

 


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, :: 13:46 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
طنز لیلی ومجنون

     دید مجنون دختری مست و ملنگ
                                                          در خیابان با جوانانی مشنگ 

                                                            با دلی پردرد گفتا این چنین
                                                          حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)

من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی

نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی

عصرها اطراف میدان ونک
می پلاسی با جوانان ونک

موی صاف خود مجعد می کنی
با رپی ها رفت و آمد می کنی

 

بینی خود را نمودی چون مویز
جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)

خرمن مو را چرا آتش زدی؟
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟

چشم قیس عامری روشن شده
دختری چون تو مثال زن شده

دامن چین چین گلدارت چه شد؟
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟

ابروی همچون هلالت هم پرید؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟

قلب تو چون آینه شفاف بود
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود

دیگر آن لیلای سابق نیستی
مثل سابق صاف و عاشق نیستی

قبلنا عشق تو صاف و ساده بود
مهر مجنون در دلت افتاده بود

تو مرا بهر خودم می خواستی
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟

زهرماری هم که گویا خورده ای
آبروی هرچه دختر برده ای

رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان
سورۀ یاسین درِ ِگوشم نخوان

تو چه داری تا شوم من چاکرت؟
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟

خانه داری ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمیر
یا برو دیوانه ای دیگر بگیر

ریش و پشم تو رسیده روی ناف
هستی از عقل و درایت هم معاف

آن طرف اما جوان و خوشگل است
بچه پولدار است گرچه که ول است

او سمندی زیر پا دارد ولی
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی

خانه ات دشت و بیابان خداست
خانۀ او لااقل آن بالاهاست

با چنین اوضاع و احوالت یقین
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین

او ولی با این همه پول و پله
خوشۀ سه می شود سویش یله

گرچه راحت هست از درک و شعور
پول می ریزد به پای من چه جور

عشق بی مایه فطیر است ای بشر
گرچه باشی همچو یک قرص قمر

عاشق بی پول می خواهم چکار
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار

راست می گویند، تو دیوانه ای
با اصول عاشقی بیگانه ای

این همه اشعار می گویی که چه؟
دربیابان راه می پویی که چه؟

بازگرد امروز سوی کوه و دشت
دورۀ عشاق تاریخی گذشت

تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده
قید فرهاد جـُلمبر! را زده

یا همین عذار شده شکل گوگوش
کرده از سرتا نوک پایش روتوش

با جوانان رپی دم خور شده
نان وامق کاملاً آجر شده

ویس هم داده به رامین این پیام
بین ما هرچه که بوده شد تمام

پس ببین مجنون شده دنیا عوض
راه تهرن را نکن هرروزه گز

اکس پارتی کرده ما را هوشیار
گرچه بعدش می شود آدم خمار

بیخیال من برو کشکت بساب
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب

گفت با «جاوید» مجنون این چنین:
حال و روز لیلی ما را ببین

بشکند این « دست شور بی نمک»
کرده ما را دختر قرتی اَنک

حال که قرتی شده لیلای من
نیست دیگر عاشق و شیدای من

می روم من هم پی ( کیسی ) دگر
تا رود از کله ام عشقش به در

فکر کرده تحفه اش آورده است
یا که قیس عامری یک برده است

آی آقای نظامی شد تمام
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام

خط بزن شعری که در کردی زما
چون شده لیلای شعرت بی وفا


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 20:51 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
طنز عروسی

چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه  ( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)). رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه. رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار. رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم. برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!!


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, :: 10:45 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
پ ن ها

پ ن پ

http://up.mycrystal.tk/up/2252513_1320658853_225248.jpg


برچسب‌ها: <-TagName->


ارسال شده در: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 21:12 :: توسط : حاجی(مدیر وبلاگ)
درباره وبلاگ
سلام دوستان به وبلاگ خودتون خوش اومدین ........عاشق پرسپولیسم و همیشه پرسپولیس سرور اس اس هس......نظر یادتون نره لطفا ....مشکلی چیزی بود در خدمت هستیم.......
پیوندهای روزانه
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کل کل بیا تو و آدرس.haje.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 315
تعداد نظرات : 602
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ



 
 

قالب رنگارنگ